تحلیل فاندامنتال چسیت ❤️ مناسب کیست؟ موارد کاربرد و منع

3521 بازدید
تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال (FA)، روشی برای اندازه‌گیری ارزش ذاتی دارایی‌ها از جمله اوراق بهادار (سهام) بوده که با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط، انجام می‌شود. تحلیلگران فاندامنتال (بنیادین) هر عاملی را که می‌تواند بر ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد، از جمله فاکتورهای کلان اقتصادی همانند وضعیت عمومی اقتصاد و صنعت و همچین فاکتورهای خرد همانند اثربخشی مدیریت شرکت را مطالعه می‌کنند.

هدف نهایی در این تحلیل، رسیدن به عددی است که سرمایه‌گذار بتواند آن عدد را با قیمت فعلی یک دارایی مقایسه کرده تا بفهمد که آیا ارزش‌گذاری انجام گرفته بیش از حد بوده یا کمتر از مقدار واقعی.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

تمام تکنیک‌های تحلیلی دارایی سعی می‌کنند تا مشخص کنند که آیا یک دارایی به درستی در بازار ارزش گذاری شده است یا خیر. تجزیه و تحلیل فاندامنتال معمولا از دیدگاه خرد و کلان انجام شده تا دارایی که به درستی توسط بازار قیمت گذاری نشده‌اند، شناسایی شوند.

تحلیل فاندامنتال چسیت ❤️ مناسب کیست؟ موارد کاربرد و منع
    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    تحلیلگران معمولا به ترتیب، وضعیت کلی اقتصاد را بررسی نموده و سپس نقاط قوت یک صنعت خاص را پیش از تمرکز بر عملکرد شرکت‌ مطالعه می‌کنند، تا به ارزش منصفانه بازار برای دارایی (مثلا سهام) دست پیدا کنند.
    تحلیل فاندامنتال از اطلاعات و داده‌های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع اوراق بهادار دیگری استفاده می‌کند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار می‌تواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تحلیل فاندامنتال را برای ارزش اوراق بهادار انجام دهد، سپس اطلاعات مربوط به صادرکننده اوراق مانند تغییرات احتمالی در رتبه اعتباری آن شرکت، مطالعه کند.
    برای سهام، تحلیل فاندامنتال از درآمدها، سود هر سهم، رشد آینده، بازگشت صاحبان سهام، حاشیه سود و سایر داده‌ها استفاده می‌کند تا ارزش اساسی شرکت و پتانسیل رشد آینده آن شرکت را تعیین کند. همه این داده‌ها در صورت‌های مالی یک شرکت وجود داشته و در اختیار عموم قرار گرفته است (داده‌های عمومی).

    تحلیل فاندامنتال
    روند انجام تحلیل فاندامنتال

    سرمایه گذاری و تحلیل فاندامنتال

    تحلیلگر فاندامنتال باید مدلی را ایجاد کند تا از طریق آن بتواند با کمک داده‌ها و اطلاعات موجود، مدلی را برای تعیین ارزش تخمینی یک دارایی (مثلا قیمت سهام یک شرکت) توسعه دهد. این ارزش، تنها یک ارزش تخمینی بوده و هدف آن، مقایسه با قیمت کنونی آن دارایی است. تحلیل‌گر از این ارزش تخمینی برای تصمیم‌گیری در خصوص معاملات استفاده خواهد کرد.
    اگر یک تحلیلگر طبق محاسبات و تحلیل‌های خود به این نتیجه برسد که ارزش دارایی باید به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی آن باشد، قطعا برای خرید آن دارایی اقدام خواهد کرد و نتایج ارزیابی‌های خود را به دیگران نیز اعلام خواهد نمود. اگر تحلیلگر ارزش ذاتی کمتری را نسبت به قیمت فعلی بازار محاسبه کند، بنابرانی، مشخص است که دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده و توصیه می‌کند که مالکان این دارایی، هرچه زودتر آن را بفروشند.
    سرمایه‌گذارانی که از این توصیه‌ها پیروی می‌کنند، انتظار دارند که بتوانند سهام را با توصیه‌های مطلوب خریداری کنند، زیرا چنین سهامی در طولانی مدت احتمالا رشد قیمت قابل توجهی دارد. به همین ترتیب، انتظار می‌رود سهام‌هایی که رتبه‌بندی نامطلوب دارند، افت قیمت داشته باشند. چنین سهامی کاندیدای حذف از پرتفوی‌های موجود یا اضافه کردن به عنوان پوزیشن کوتاه short positions هستند.

    تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی

    مشکلی که در تعریف کلمه فاندامنتال وجود دارد این است که می‌تواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک شرکت باشد، پوشش دهد. این رفاه اقتصادی شامل مواردی مانند درآمد و سود شده، اما می‌تواند هر چیزی دیگری مانند سهم بازار یک شرکت و کیفیت مدیریت آن سازمان را نیز شامل شوند.
    عوامل فاندامنتال مختلف را می‌توان به دو دسته کمی و کیفی دسته‌بندی کرد. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در ذیل تعاریف این اصطلاحات آمده است:

    • کمی – “اطلاعاتی که می تواند به کمک اعداد و مقادیر نشان داده شود”.
    • کیفی – “اطلاعاتی که مربوط به ماهیت یا کیفیت چیزی می باشد، و نه مقادیر آن”.

    در این زمینه، مبانی کمی اعداد قابل اثبات بوده و ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل است که بزرگترین منبع داده‌های کمی، صورت های مالی است. درآمد، سود، دارایی‌ها و موارد دیگر را می‌توان با دقت زیادی اندازه گیری کرد.
    اما مبانی کیفی کمتر ملموس بوده و آنها ممکن است شامل کیفیت عملکرد مدیران کلیدی یک شرکت، تشخیص نام تجاری شرکت، ثبت اختراع و فناوری اختصاصی یک شرکت باشند. هیچ یک از تحلیل‌های کیفی و کمی مزیتی نسبت به دیگری نداشته و بسیاری از تحلیلگران، این دو تحلیل را هم زمان جلو می‌برند.

    مبانی کیفی

    چهار اصل کلیدی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می‌گیرند که همه این آیتم‌ها کیفی هستند و عبارتند از:

    • مدل کسب و کار: شرکت دقیقا چه کاری انجام می‌دهد؟ این آیتم به این سادگی که به نظر می‌رسد، نیست! اگر مدل کسب و کار یک شرکت مبتنی بر فروش مرغ سوخاری باشد، آیا از این راه درآمد کسب می‌کند؟ یا صرفا هزینه‌های نمایندگی و حق امتیاز را پرداخت می‌کند؟
    • مزیت رقابتی: موفقیت بلندمدت یک شرکت عمدتا به دلیل توانایی آن در ایجاد مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیت‌های رقابتی قدرتمند، مانند نام تجاری شرکت کوکاکولا و تسلط مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه‌های شخصی، خندقی (سد!) در اطراف شغل ایجاد کرده که به آن اجازه می‌دهد رقبا را دور نگه داشته و از رشد سرمایه و سود حاصله لذت ببرد. زمانیکه یک شرکت بتواند به مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن می‌توانند برای چندین دهه سود خوبی دریافت کنند.
    • مدیریت: برخی معتقدند مدیریت، مهمترین معیار برای سرمایه‌گذاری در یک شرکت است. این عبارت منطقی است: اگر رهبران شرکت نتوانند به درستی برنامه را اجرا کنند، حتی بهترین مدل‌های کسب و کار هم محکوم به شکست خواهند بود. در حالی که شناسایی و ارزیابی واقعی مدیران برای خرده سرمایه گذاران سخت است، می‌توانید برای این امر به وبسایت شرکت‌ها مراجعه کرده و رزومه مدیران ارشد و اعضای هیئت مدیره آن شرکت را بررسی کنید. اینکه آیا افراد در مشاغل قبلی خود به خوبی عمل کرده‌اند یا اخیرا تعداد زیادی از سهام خود را واگذار کرده‌اند نیز می‌تواند به شناخت شما کمک کند.
    • حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاست‌های موجود در سازمان را توصیف می‌کند که روابط و مسئولیت‌های بین مدیریت ارشد، مدیران و سهامداران را نشان می‌دهد. این سیاست‌ها در اساسنامه شرکت، آیین نامه‌ها، قوانین و مقررات شرکت تعریف و تعیین می‌شود. افراد تمایل دارند با شرکتی مبادله داشته باشند که بصورت اخلاقی، منصفانه، شفاف و کارآمد اداره شود. همچنین توجه به این نکته که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام می‌گذارد یا خیر نیز موثر است. برای سرمایه گذاری، اطمینان حاصل کنید که ارتباطات شرکت با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک است.

    در نظر گرفتن زمینه فعالیت یک شرکت نیز مهم است: پایگاه مشتری، سهم بازار در بین شرکت‌ها، رشد صنعت، رقابت، مقررات و چرخه‌های تجاری. یادگیری در مورد نحوه عملکرد آن صنعت به سرمایه گذار درک عمیق تری از سلامت مالی یک شرکت می‌دهد.‌

    صورتهای مالی

    مبانی کمی که باید در نظر گرفته شود

    صورتهای مالی وسیله‌ای است که به وسیله آن، شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را اعلام می‌کند. افرادی که از تحلیل فاندامنتال استفاده می‌کنند، از اطلاعات کمّی به دست آمده از صورت‌های مالی برای تصمیم گیری در امر سرمایه گذاری استفاده می‌کنند. سه صورت مالی مهم عبارتند از صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.

    ترازنامه

    ترازنامه نشان دهنده سابقه دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت در یک مقطع زمانی خاص است. ترازنامه به عنوان ساختار مالی یک کسب و کار نامگذاری شده و به صورت زیر بیان می‌شود:

    دارایی ها =بدهی ها + حقوق صاحبان سهام

    دارایی‌ها بیانگر منابعی هستند که کسب و کار در یک مقطع زمانی معین در اختیار داشته یا کنترل می‌کند. این دارایی‌ها شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشین آلات و ساختمان‌ها می‌شود. طرف دیگر معادله نشان دهنده ارزش کل تامین مالی است که شرکت برای به دست آوردن آن دارایی‌ها، استفاده کرده است. تامین مالی در نتیجه بدهی‌ها یا حقوق صاحبان سهام ایجاد می‌شود. بدهی‌ها نشان دهنده مبالغی است که باید به مرور زمان به صاحبان آن‌ها پرداخت شود، در حالیکه حقوق صاحبان سهام، نشان دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن سازمان، سرمایه گذاری کرده‌اند (از جمله سود انباشته، که سود حاصل از سال های گذشته است).

    صورت درآمد

    در حالی که ترازنامه در بررسی کسب و کار، یک تصویر لحظه‌ای ارائه می‌دهد، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می‌کند. از نظر فنی، می‌توانید ترازنامه‌ای برای بازه زمانی یک ماهه یا حتی یک روزه داشته باشید، اما فقط می‌توانید گزارش‌های سه ماهه و سالانه شرکت‌ها را مشاهده کنید. صورت سود و زیان، اطلاعاتی را در مورد درآمدها، هزینه‌ها و سودی که در نتیجه عملیات کسب و کار برای آن دوره ایجاد شده است، ارائه می‌دهد.

    گزارش جریان وجوه نقد

    صورت جریان‌های وجوه نقدی نشان دهنده سابقه‌ای از جریان‌های نقدی ورودی و خروجی یک واحد تجاری در یک دوره زمانی معین است. به طور معمول، صورت جریان‌های نقدی به روش‌های زیر بر فعالیت‌های مرتبط با پول نقد تمرکز می‌کنند:

    • وجه نقد ناشی از سرمایه گذاری (CFI): وجه نقد مورد استفاده برای سرمایه گذاری در دارایی‌ها و همچنین عواید حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا دارایی‌های بلند مدت.
    • وجه نقد ناشی از تامین مالی (CFF): وجه نقد پرداختی یا دریافتی از صدور و استقراض وجوه
    • وجه نقد عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزانه تجاری

    صورت جریان‌های وجوه نقدی مهم هستند، زیرا برای یک کسب و کار بسیار دشوار خواهد بود که وضعیت نقدی خود را دستکاری کند. حسابداران توانایی دستکاری درآمد شرکت‌ها را از طریق ایجاد اسناد غیر واقعی دارند، اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان‌های وجوه نقدی به عنوان معیار محافظه کارانه‌تری برای عملکرد شرکت‌ها استفاده می‌کنند.

    مفهوم ارزش ذاتی در تحلیل فاندامنتال

    یکی از مفروضات اولیه تحلیل فاندامنتال این است که قیمت فعلی بازار، اغلب به طور کامل ارزش واقعی شرکت را که توسط داده‌های موجود در دسترس عموم پشتیبانی می‌شود، منعکس نمی‌کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده‌های فاندامنتال شرکت به احتمال زیاد، به ارزش واقعی سهام نزدیک‌تر است.

    تحلیلگران اغلب از این ارزش واقعی فرضی به عنوان ارزش ذاتی یاد می‌کنند. با این حال، باید توجه داشت که استفاده از عبارت ارزش ذاتی در ارزش گذاری سهام، نسبت به معنای آن در زمینه‌های دیگر همانند معاملات، متفاوت است. تحلیلگران از مدل‌های پیچیده مختلف برای رسیدن به ارزش ذاتی یک دارایی استفاده کرده و در واقع، یک فرمول واحد و عمومی پذیرفته شده برای رسیدن به ارزش ذاتی یک دارایی وجود ندارد.

    به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم که سهام یک شرکت با قیمت 20 دلار معامله می‌شود و پس از تحقیقات گسترده در مورد آن شرکت، یک تحلیلگر تعیین می‌کند که ارزش سهام آن شرکت باید 24 دلار باشد. تحلیلگر دیگری تحقیقاتی مشابه انجام داده، اما تعیین می‌کند که ارزش آن باید 26 دلار باشد. بسیاری از سرمایه گذاران میانگین چنین برآوردهایی را در نظر گرفته و فرض می‌کنند که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به 25 دلار باشد. اغلب سرمایه‌گذاران این تخمین‌ها را اطلاعات بسیار مرتبطی در نظر گرفته، زیرا می‌خواهند سهامی را بخرند که با قیمت‌هایی بسیار کمتر از این ارزش‌های ذاتی معامله می‌شوند.
    این امر منجر به سومین فرض اصلی تحلیل فاندامنتال می شود: در بلندمدت، بازار سهام منعکس کننده اصول فاندامنتال خواهد بود. مشکل اینجاست که هیچکس نمی‌داند که واژه “بلند مدت” واقعا چه بازه زمانی است. منظور از این بازه، ممکن است روزها یا حتی سال‌ها باشد.
    موارد مطرح شده همان چیزی است که تحلیل فاندامنتال در مورد آن اظهار نظر می‌کند. با تمرکز بر یک تجارت خاص، یک سرمایه گذار می‌تواند ارزش ذاتی یک شرکت را تخمین زده و فرصت‌هایی برای خرید پیدا کند. سرمایه گذاری زمانی نتیجه خواهد داد که بازار به اصول فاندامنتال برسد.

    محدودیت های تحلیل فاندامنتال

    بزرگترین انتقادات به تحلیل فاندامنتال، عمدتا توسط دو گروه مطرح می‌شود: حامیان تحلیل تکنیکال و معتقدان به فرضیه بازار کارآمد.

    در مقایسه با تحلیل تکنیکال

    تحلیل تکنیکال روش رایج برای تحلیل دارایی‌ها (خصوصا در فارکس) است. به زبان ساده، تحلیلگران تکنیکال سرمایه‌گذاری های خود (یا به عبارت دقیق‌تر، معاملات خود) را صرفا بر اساس حرکت قیمت و حجم دارایی انجام می‌دهند. با استفاده از نمودارها و سایر ابزارها، آنها با تغییرات پیش بینی می‌کنند و مبانی که در تحلیل فاندامنتال بسیار مهم هستند را نادیده می‌گیرند.
    یکی از اصول اساسی تحلیل تکنیکال این است که بازار همه چیز را نمایش می‌دهد. تمام اخبار در مورد یک شرکت از قبل بر سهام شرکت تاثیر گذاشته است. بنابراین، تغییرات قیمت دارایی درک بیشتری نسبت به اصول اساسی خود کسب و کار ارائه می‌دهد. برای مثال، در مقاله پرایس اکشن نیز بیان کردیم که این سبک از تحلیل‌گران صرفا توان و تمرکز خود را بر روی نمودارها و چارت‌ها می‌گذارند.

    در مقایسه با فرضیه بازار کارآمد

    معتقدان به فرضیه بازار کارآمد (EMH)، معمولا با تحلیلگران فاندامنتال و تکنیکال اختلاف نظر دارند. فرضیه بازار کارآمد ادعا می‌کند که اساسا شکست دادن و تحلیل بازار از طریق تحلیل فاندامنتال یا تکنیکی غیرممکن است. از آنجایی که بازار به طور کارآمد همه دارایی‌ها را قیمت گذاری می‌کند، هر فرصتی برای بازدهی بیشتر تقریبا در لحظه توسط تعداد بالای شرکت کنندگان بازار کاهش یافته و این امر باعث می‌شود که هیچکس در بلندمدت، بیشتر از میزان ریسکی که متحمل شده است، بازده کسب نکند.

    مثال های کاربردی از تحلیل فاندامنتال

    برای مثال، شرکت کوکاکولا را در نظر بگیرید. هیچ تحلیلی از کوکاکولا بدون در نظر گرفتن شناخت برند آن کامل نیست. هر کسی می‌تواند شرکتی راه اندازی کرده که نوشیدنی بفروشد، اما تعداد کمی از شرکت‌های فعال در این زمینه برای میلیاردها نفر شناخته شده است. تعیین ارزش دقیق برند کوکاکولا دشوار است، اما می‌توانید مطمئن باشید که این یک عنصر ضروری است که به موفقیت مداوم شرکت کمک می‌کند.
    یک تحلیل فاندامنتال با ارزیابی ارزش دارایی‌ها، جریان‌های درآمد، تعهدها و بدهی‌های شرکت آغاز می‌شود. CSIMarket به عنوان یک منبع محبوب تحقیقات مالی مطرح بوده و با مقایسه معیارهای عینی مانند درآمد، سود و رشد، به ویژه در زمینه صنعت نوشیدنی، تحلیل خود را آغاز می‌کند. با توجه به اینکه درآمد کوکاکولا در سه ماهه دوم سال 2021 میلادی به میزان 41 درصد رشد داشته است، در حالی که صنعت نوشابه سازی در این بازه تنها شاهد رشد 25 درصدی درآمد بوده است، یک تحلیلگر فاندامنتال می‌تواند استنباط کند که شرکت کوکاکولا نسبت به میانگین شرکت‌های فعال در این حوزه، موقعیت بهتری برای کسب سود در بازار فعلی دارد.

    مراحل تحلیل فاندامنتال چیست؟

    به طور کلی، تحلیل فاندامنتال شرکت‌های مجزا را با مشاهده صورت‌های مالی و بررسی نسبت‌های مختلف و سایر معیارها ارزیابی می‌کند. این تحلیل، برای تخمین ارزش ذاتی یک شرکت بر اساس درآمدها، سود، هزینه ها، ساختار سرمایه، وجوه جریان‌های نقدی و غیره استفاده می‌شود. سپس معیارهای شرکت را می‌توان با همتایان و رقبای هم صنف مقایسه کرد. در نهایت، می‌توان شرکت را با بازارهای گسترده‌تر یا محیط اقتصادی بزرگتر مقایسه کرد.

    چه کسی از تحلیل بنیادین استفاده میکند؟

    تحلیل فاندامنتال عمدتا توسط سرمایه گذاران بلندمدت یا سرمایه گذاران بزرگ و برای شناسایی دارایی با قیمت مناسب و سهام‌هایی که دارای چشم انداز مطلوب هستند، استفاده می‌شود. تحلیلگران دارایی همچنین از تحلیل فاندامنتال برای ایجاد اهداف قیمتی و توصیه‌هایی به مشتریان (توصیه‌های خرید، نگهداری یا فروش) استفاده خواهند کرد. مدیران شرکت‌ها و حسابداران مالی نیز از تجزیه و تحلیل مالی برای تجزیه و تحلیل و افزایش کارایی عملیاتی و سودآوری شرکت و مقایسه شرکت با سایر رقبا استفاده خواهند کرد. وارن بافت، یکی از مشهورترین سرمایه گذاران و سرمایه‌داران جهان، مروج تحلیل فاندامنتال است.

    تفاوت های تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

    تجزیه و تحلیل تکنیکال هیچگونه بررسی صورت‌های مالی یا تجزیه و تحلیل نسبت‌ها در یک شرکت را انجام نمی‌دهد. در عوض، معامله‌گران تکنیکال به الگوهای نمودار نسبتا کوتاه ‌مدت توجه کرده تا سیگنال‌های قیمت، روندها و نقاط شکست را شناسایی کنند. معامله گران تکنیکال تمایل دارند در موقعیت‌های کوتاه مدت ورود کرده و لزوما به دنبال ارزش گذاری بلندمدت نیستند. انگیزه پشت تحلیل تکنیکال عمدتا توسط روانشناسی بازار هدایت می‌شود.

    آیا Fundamental analysis همیشه کارآمد است؟

    خیر. مانند هر استراتژی یا تکنیک سرمایه گذاری دیگری، تحلیل فاندامنتال همیشه موفق نیست. این واقعیت که فاندامنتال نشان می‌دهد یک دارایی یا سهام، کمتر ارزش‌گذاری شده است، تضمینی ایجاد نمی‌کند که ارزش سهام آن به زودی به ارزش ذاتی افزایش یابد. طبیعتا، همه چیز به این سادگی نیست. در واقعیت، رفتار قیمت واقعی تحت تأثیر عوامل بی‌شماری است که ممکن است تحلیل فاندامنتال را تضعیف کند. سرمایه گذاران و تحلیلگران اغلب از ترکیبی از تحلیل‌های فاندامنتال، تکنیکال و همچنین از ارزیابی پتانسیل یک شرکت برای رشد و سودآوری، استفاده می‌کنند تا قابلیت اطمینان پذیری تحلیل‌های خود را افزایش دهند.

    تحلیل فاندامنتال که با نام تحلیل بنیادین نیز شناخته می‌شود، روشی است که به کمک آن می‌توان ارزش ذاتی یک دارایی در طولانی مدت را محاسبه کرد و بر مبنای آن، نسبت به خریدن یا فروختن دارایی اقدام کرد.

    تحلیل بنیادین در بازارهایی که از مدل بازار آزاد بوده و بر مبنای عرضه و تقاضا شکل گرفته‌اند کاربرد دارد. بازارهایی که این سبک تحلیلاتی بیشترین کاربرد را دارد، به شرح زیر هستند:

    • بورس و سهام
    • مسکن
    • طلا
    • رمزارزها

    بیشترین کاربرد این سبک تحلیلی برای خرید و معامله سهام بوده و در بازار فارکس (فقط جفت ارزها)، کاربرد کمی دارند.

    در مقابل تحلیل بنیادین، می‌توان از سبک معاملاتی پرایس اکشن، تحلیل تکنیکال، اسکالپ و ... استفاده کرد.

    این روش تحلیلی (بر خلاف تکنیکال)، مناسب معاملات و سرمایه گذاری بلند مدت و طولانی مدت بوده و برای خرید و فروش دارایی‌ها در کوتاه مدت مناسب نیست.

    این سبک تحلیلی مناسب سرمایه گذارانی است که قصد دارند با بودجه نسبتا زیاد وارد بازار شده و در طولانی مدت، سرمایه‌ی خود را از دست دهند. برای مثال، یکی از معروفترین سرمایه‌گذاران (که مدیر شرکت سرمایه‌گذاری نیز هست)، فردی با نام وارن بافت است که اعتقاد بسیار زیادی به این سبک داشته و خود نیز به همین واسطه، معامله می‌کند.

    چقدر این مقاله رضایت شما را جلب کرد؟
    آیا این مطلب را می پسندید؟

    نظرات

    0 نظر در مورد تحلیل فاندامنتال چسیت ❤️ مناسب کیست؟ موارد کاربرد و منع

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.

    برچسب ها:
    اشتراک گذاری:
    واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین